به گزارش معاونت فرهنگی و روابط عمومی ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان، درختها که شکوفه زدند، خداوند تو را در باغ دامان مادرت نشاند. سال که نو شد، نفس گرم تو طراوتی تازه به رگهای پدر بخشید. تاریخ تولدت را نوشتهاند 1/1/1335 اما تو همان روزی زاده شدی که عشق، محبت، ایمان و معرفت معنا شدند.
تو را قاسم نام نهادند، چرا که مقدّر شده بود تقسیم کنندهی عشق و ارادت به آستان اهل بیت عصمت و طهارت باشی.
در خاطرات خودت نوشتهای که چگونه با کمترین امکانات و در سختترین شرایط در یک طایفهی اصیل عشایر بزرگ شدی، با کفشهای پینه کرده، پیراهن بشوروبپوش در حالی که پاهایت از تیغ خارهای بیابان در امان نبود، اما کنار پدر و مادر مشق زندگی کردی.
نوشتهای و بارها گفتهای که خود را مدیون دامن پاک مادر زحمتکش و لقمهی حلالی میدانی که پدر بر سفره میگذاشت.
غیرت تو را آنجا میتوان محک زد که در 14 سالگی برای کار و پرداخت اقساط بانکی پدر، از خانه و خانواده جدا شدی به شهر رفتی و کار کردی تا دل بابای پرتلاش را شاد کنی؛ و چه لبخند غرورآمیزی بر لب پدر و مادر نشاندی هنگامی که پس از چند ماه کار در کنار درس، بدهی پدر را تامین کردی و با خرید مختصری سوغات برای اهل خانه و کسب تجربهی زیاد، به روستا برگشتی.
خمینی تو را آزادگی آموخت
تو در شهر فقط کار نکردی، فقط درس نخواندی بلکه بزرگ شدی آنقدر بزرگ که با بیعدالتیهای رژیم حاکم آشنا شدی، امام و رهبر قیام خود را شناختی، با مفهوم مبارزه با ظلم آشنا شدی، اسلامخواهی در خونت موج زد و فرزند پاک انقلاب شدی.
از همان ده سالگی ترس در وجودت راه نداشته تا جایی که در نوجوانی جسم و جان ورزیده و ورزشکاری خود را برای دفاع از خمینی زیر مشت و لگد ماموران سفاک ساواک رها کردی تا آزادمرد باشی.
بارها نوشتهای که "من از چیزی نمیترسیدم" و همین شجاعت در کنار ایمان که در وجودت شکل گرفت، تو را شیر دلیری پرورش داد که بعدها آوازهی حضورت در میادین مختلف دشمن را وحشتزده کرد.
تو بینالمللی شدی
هشت سال دوران دفاع مقدس را بهعنوان قلهای یاد کردی که صحنههای مقاومت، در دامنهی آن شکل گرفت و آن را گنجی بیهمتا دانستی که موضوعات معنوی، تبلیغات دینی، ایثار، جهاد و شهادت در اعلیترین شکل در آن بروز داده شد.
گفتی مدیریت در دوران دفاع مقدس با نادرترین صحنههای صدر اسلام قابل مقایسه است و این دوران، کولهبار تجربیات تو را صدچندان کرد تا آنجا که رهبر و مقتدایت آیتالله سیدعلی خامنهای تو را از حوزهی امنیت استان کرمان و منطقهی جنوبشرق به حوزهی مقاومت بینالملل فراخواند. تو را شهید زنده خطاب کرد و ماموریت تو را استمرار راه شهدا و تحقق آرمانهای والایشان در منطقه نوشت.
و از آن تاریخ بهبعد شب و روز به بررسی و هدایت مبارزات گروههای مقاومت در منطقه پرداختی. ناراحت بودی از اینکه از غافلهی شهدا جا ماندهای و هر جا برای گرامیداشت شهدا دعوت میشدی از لابهلای کلماتت میشد این دلتنگی را حس کرد، ولی وجود تو خواب راحت را از دشمن گرفته بود، وقتی داعش با توطئهی امریکا و اسرائیل و با پول سعودی شکل گرفت و آتشی به منطقه انداخت، آرام و قرار هم از وجود تو پرکشید و گفتی هدفِ دشمن، نظام مقدس جمهوری اسلامیست و به فرمودهی امام راحل حفظ این نظام از واجبات است.
تو ذخیرهی الهی بودی
تو اصلاً ذخیرهی الهی بودی برای چنین روزهایی، تو نوری بودی از عشق به خدا، رشتهای بودی وصل به محبت اولیاءالله، تبلور ایثار بودی در مکتب ابوالفضلالعباس و معرفتت به حقالله و آلالله تو را به اوج رسانید.
رهبرمان همواره در دعاهایش تو را اختصاصی یاد میکرد، بازوی پرتوانش بودی و همواره نگرانت بود. روزی که در یادواره شهید مدافع حرم مرتضی حسینپور شلمانی گفتی داعش تا سه ماه دیگر تمام میشود، آنان که همواره برای حل مشکلات دل در گرو مذاکره دارند، باور نکردند اما به همت تو و همهی مجاهدان و مدافعان حرم، این اتفاق رقم خورد و داعش کیلومترها عقب رانده شد.
عراق و سوریه تقریباً از لوث چکمههای کثیف اشغالگران پاک شد هرچند شیطان بزرگ لحظهای از تکاپو برای جبران شکست بازنایستاد.
دشمن تو مرد میدان نبود
ضربهای که بر پیکر دشمن زدی، آتش انتقام را در وجود نحسشان شعلهورتر کرد و با نقشهای از پیش طراحی شده تو را نه در میدان جنگ، که در سفر کاری به عراق ناجوانمردانه به شهادت رساندند.
از 13 دیماه 1398 که شهیدت کردند، تا به امروز که سالروز ولادت تو است، هر روز زندهتر از دیروز جوانه زدی؛ مزارت زیارتگاه عاشقانی شده که از دور و نزدیک، از داخل و خارج کشور برای زیارت و چشیدن جرعهای از معرفتت به کرمان میآیند.
چه وصفی زیباتر از اینکه رهبر عزیزمان تو را "رفیق خوشبخت" خودش توصیف کرد؟!
وصیتی که میتواند واحد دانشگاهی باشد
در وصیتنامهات که میتواند دو واحد معرفتی در دانشگاه باشد، خدا را شکر کردی که در مسیر امامین خمینی و خامنهای قرار گرفتی، جمهوری اسلامی را حرم دانستی و دفاع از آن را واجب، سیاستمداران را به التزام عملی به ولایت فقیه، دوری از فساد و تبعیض، سادهزیستی و تلاش برای خدمت به مردم فراخواندی، به مراجع و علما هشدار دادی که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و ارزشها از بین خواهد رفت، تکریم خانواده شهدا را مورد توجه قرار دادی و از خدا خواستی که تو را پاکیزه بپذیرد.
آیا میشود؟
تو پاک آمدی و پاکیزه رفتی، خوشا به حالت ای رفیق خوشبخت ما، آیا میشود که شفاعت تو شامل حالمان شود؟